زندگی من ثنازندگی من ثنا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

ثنا دلبند مامان و بابا ......

شیرین زبونم

سلام ب ماهکم عزیز دلم قربون اون زبون کوچولوت که نمی دونم چرا از وقتی اومدیم خونه جدید کارا و حرفات خیلی جدید و جالب شدن.....یه جورایی انگار بزرگ شدی خیلی از قبل بیشتر .....شایدم به خاطر اینکه اینجا دوستای بیشتری داری و باهاشون بازی میکنی ....اطرافیان که اینجور به من میگن.... به هر حال نفسم خیلی از این موضوع خوشحالم به خاطر اینکه احساس میکنم یک قدم جلو رفتی .... حتی وقتی بابایی از سر کار میاد و شما براش شیرین زبونی میکنی تعجبو تو چشماش میبینم بعدشم یه موج عشق به دلبندمون....... دخمل نازم اگه بخوام تموم شیرین زبونیاتو که برای مامان میکنی بنویسم یه طومار میشه ولی مامان وقتی حتی یه کلمشو میگی دوست داره هزار بار بازم بشنوه و ک...
26 خرداد 1392

هورررررررااااااا ما اومدیممممممم

سلام عزیزم ، سلام عشقم، سلام عمرم، ســــــــــــــلام  زندگـــــــــــــــــــــــــــیم   بلاخره بعد از تقریبا ٢٠ روز اومدیییییییم   آخیـــــــــــــــــــــــش بلاخره این اسباب کشی خیلی خیلی خسته کننده تموم  شد و ما خداروشکر جاگیر شدیم و به همراه گل دخملی از خونه جدید راضی  هستیم و هنوز چند روز نگذشته عشق مامان برای خودش کلی دوست پیدا کرده ........   این عکس از شیطنتای اون روزای ثنا     بگذریم   عزیز مادر حسابی بابت قضیه تولدت شرمنده روی گلتم دخترکم متاسفانه من و  بابا محمد هر چقدر ک تلاش کردیم نتونستیم تا روز تولدت کارا رو تموم کنیم  دوست دا...
21 خرداد 1392

تولد دو سالگی

توووولدت مباااااااا عمرم امشب همون نیمه شبه که حدا درهای رحمتشو ب روی من و بابا محمد باز کرد و ی فرشته پاک نصیبمون کرد امشب همون نیمه شبه که دست های کوچکتو گرفتمو بهشون بوسه زدم الهی شکررررت سالروز زمینی شدنت مبارک عشققققممم امروز برات تولد مختصری گرفتیم ... تا لحظه آخر ک می خوابیدی میگفتی مامان تبلد (تولد) دوباره قربونت برم حسابی بهت خوش گذشت از بس شیطونی کردی... از مامان مهدیس و ملیسا گلم بسیار ممنون بابت هدیه زیباش بزودی با عکسای تولد جوجوی مامان میایم دوستای گلم ببخشین ک نمیتونم بیام وب خشگلای خاله هنوزم با مبایل آپم. بابت نظراتون واقعا ممنون انشالله تا ی هفته دیگه میایم
11 خرداد 1392
1